معنی حَصرِيّ
حَصرِيّ
منحصر به فرد، انحصاری
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَصرِيّ
حَظرِيّ
حَظرِيّ
مَمنوع، مَسدود کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَصرِيّ
عَصرِيّ
مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری عربی به فارسی
قَصرِيّ
قَصرِيّ
کاخ مانَند، کوتاه
دیکشنری عربی به فارسی
أَصلِيّ
أَصلِيّ
اَصلی
دیکشنری عربی به فارسی
بَصَرِيّ
بَصَرِيّ
بَصَری، نوری
دیکشنری عربی به فارسی
بَحرِيّ
بَحرِيّ
اُقیانوسی، دَریایی، مَربوط بِه دَریا
دیکشنری عربی به فارسی
حَقِّيّ
حَقِّيّ
قانونی، اَساسنامِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَرفِيّ
حَرفِيّ
حَرفی، کَلَمِه بِه کَلَمِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَربِيّ
حَربِيّ
جَنگ طَلَب، نِظَامی
دیکشنری عربی به فارسی