جدول جو
جدول جو

معنی حَارِص - جستجوی لغت در جدول جو

حَارِص
مشتاق
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سیلابی، جارو کردن
دیکشنری عربی به فارسی
قطعی، حیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
قاطع، محکم، مصمّم
دیکشنری عربی به فارسی
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه، تصادف
دیکشنری عربی به فارسی
رقّاص، رقصنده
دیکشنری عربی به فارسی
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
دیکشنری عربی به فارسی
زخم زننده، آزاردهنده
دیکشنری عربی به فارسی
حفاظت گر، حافظ
دیکشنری عربی به فارسی
دولت مردانه، سختگیر، سخت، محض، استوار
دیکشنری عربی به فارسی
ساختگی، صندوقدار
دیکشنری عربی به فارسی
خراب، آشکار، فریاد زننده، جیغ کش، فریاد کشیدن، جیغ زدن
دیکشنری عربی به فارسی
بی پرده، صادقانه
دیکشنری عربی به فارسی
پیش بین، او می داند، فهمیده
دیکشنری عربی به فارسی
اتّفاقی، مناقصه گزار
دیکشنری عربی به فارسی
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
چابک، شوخ، ماهر، مبتکرانه
دیکشنری عربی به فارسی
برتر، برجسته، بارز بودن
دیکشنری عربی به فارسی
خنک، سرد
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، فراطبیعی
دیکشنری عربی به فارسی
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
خواب دیدن، رؤیاپرداز، رویاپرداز
دیکشنری عربی به فارسی
حاکم، فرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
اضطراری
دیکشنری عربی به فارسی