معنی عَارِف
عَارِف
پیش بین، او می داند، فهمیده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با عَارِف
جَارِف
جَارِف
سِیلابی، جارو کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَاصِف
عَاصِف
آشُفتِه، بادی، طوفانی
دیکشنری عربی به فارسی
صَارِف
صَارِف
ساختِگی، صَندوقدار
دیکشنری عربی به فارسی
عَارِض
عَارِض
اِتِّفاقی، مُناقِصِه گُزار
دیکشنری عربی به فارسی
عجاریف
عجاریف
حوادث روزگار، سختیهای زمانه
فرهنگ لغت هوشیار
بَارِع
بَارِع
چابُک، شوخ، ماهِر، مُبتَکِرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَارِز
بَارِز
بَرتَر، بَرجَستِه، بارِز بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَارِد
بَارِد
خُنَک، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
خَارِق
خَارِق
ماوَرایی، فَراطَبیعی
دیکشنری عربی به فارسی