معنی حَاضِر
حَاضِر
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَاضِر
حَائِر
حَائِر
مُتَحَیِّر، گیج شُدِه، پَریشان
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِز
حَائِز
دارَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِج
حَائِج
آشُفتِه، یِک گِدا
دیکشنری عربی به فارسی
حَانِق
حَانِق
کینِه توز، بَداَخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِل
حَامِل
باردار، حامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَامِض
حَامِض
تَلخ، تُرش، زَهرآگین، اَسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِم
حَالِم
خواب دیدَن، رُؤیاپَرداز، رویاپَرداز
دیکشنری عربی به فارسی
حَاكِم
حَاكِم
حاکِم، فَرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
حَافِي
حَافِي
بِرِهنِه پا، پابِرِهنِه
دیکشنری عربی به فارسی