معنی حَامِض
حَامِض
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَامِض
حَامِل
حَامِل
باردار، حامِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
غَامِض
غَامِض
مُبهَم، مَرموز، کُند، رَمزی، پَرِّه ای، مَشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
حَمِض
حَمِض
اَسیدی، اَسید
دیکشنری عربی به فارسی
حَمِضَ
حَمِضَ
تُرش کَردَن، تُرش
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِز
حَائِز
دارَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِر
حَائِر
مُتَحَیِّر، گیج شُدِه، پَریشان
دیکشنری عربی به فارسی
حَائِج
حَائِج
آشُفتِه، یِک گِدا
دیکشنری عربی به فارسی
حَانِق
حَانِق
کینِه توز، بَداَخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
حَالِم
حَالِم
خواب دیدَن، رُؤیاپَرداز، رویاپَرداز
دیکشنری عربی به فارسی