معنی خَارِب
خَارِب
فرسوده، ویران شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَارِب
خَارِق
خَارِق
ماوَرایی، فَراطَبیعی
دیکشنری عربی به فارسی
خَائِب
خَائِب
نااُمید، بیهودِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَاطِب
خَاطِب
خواستِگار، یِک خوٰاستِگار
دیکشنری عربی به فارسی
قَارِب
قَارِب
دَر حالِ نَزدیک شُدَن، قایِق
دیکشنری عربی به فارسی
غَارِب
غَارِب
جوشان، عَجیبِه، مُتِکَبِّر
دیکشنری عربی به فارسی
هَارِب
هَارِب
فَراری
دیکشنری عربی به فارسی
خَرِب
خَرِب
ویران، خَراب شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَارِع
بَارِع
چابُک، شوخ، ماهِر، مُبتَکِرانِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَارِز
بَارِز
بَرتَر، بَرجَستِه، بارِز بودَن
دیکشنری عربی به فارسی