معنی presente - جستجوی لغت در جدول جو
presente
حال، حاضر
ادامه...
حال، حاضِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presente
حال، حاضر
ادامه...
حال، حاضِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presente
حاضر، هدیه، حال
ادامه...
حاضِر، هَدیه، حال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Present
ارائه دادن، حاضر شدن، حاضر، حال
ادامه...
اِرائِه دادَن، حاضِر شُدَن، حاضِر، حال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
crescente
افزایشی، در حال رشد، صعودی
ادامه...
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد، صُعودی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crescente
افزایشی، در حال رشد
ادامه...
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
preventie
پیشگیری
ادامه...
پیشگیری
دیکشنری هلندی به فارسی
pretentie
خودنمایی، تظاهر
ادامه...
خودنَمایی، تَظَاهُر
دیکشنری هلندی به فارسی
regente
نایب السلطنه
ادامه...
نایِب السَلطَنِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
présent
حاضر، اینجا، حال
ادامه...
حاضِر، اینجا، حال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pesante
سنگین
ادامه...
سَنگین
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presença
حضور
ادامه...
حُضور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
recente
اخیراً، اخیر
ادامه...
اَخیراً، اَخیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
regente
نایب السلطنه، هادی
ادامه...
نایِب السَلطَنِه، هادی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
recente
اخیراً، اخیر
ادامه...
اَخیراً، اَخیر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
präsent
حاضر
ادامه...
حاضِر
دیکشنری آلمانی به فارسی
presenteren
ارائه دادن، حاضر
ادامه...
اِرائِه دادَن، حاضِر
دیکشنری هلندی به فارسی
presenteerbaar
قابل ارائه
ادامه...
قابِلِ اِرائِه
دیکشنری هلندی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
presidente
رئیس جمهور
ادامه...
رَئیس جُمهور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
presentar
ارائه دادن، معرّفی کنید
ادامه...
اِرائِه دادَن، مُعَرِّفی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presentear
هدیه دادن، هدیه
ادامه...
هَدیه دادَن، هَدیه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presunto
ادّعا شده، ادّعا شده است
ادامه...
اِدِّعا شُدِه، اِدِّعا شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presidente
رئیس جمهور
ادامه...
رَئیس جُمهور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presentir
گمان کردن، حاضر
ادامه...
گُمان کَردَن، حاضِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
présenter
ارائه دادن، برای ارائه
ادامه...
اِرائِه دادَن، بَرایِ اِرائِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prudente
دقیق، محتاط
ادامه...
دَقیق، مُحتاط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
présence
حضور
ادامه...
حُضور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Presence
حضور
ادامه...
حُضور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
presunto
ادّعا شده، فرض شده
ادامه...
اِدِّعا شُدِه، فَرض شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presidente
رئیس جمهور
ادامه...
رَئیس جُمهور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presenza
حضور
ادامه...
حُضور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presentare
ارائه دادن، حاضر، ارسال کردن
ادامه...
اِرائِه دادَن، حاضِر، اِرسال کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
omnipresente
فراگیر، همه جا حاضر
ادامه...
فَراگیر، هَمِه جا حاضِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی