معنی crescente
crescente
افزایشی، در حال رشد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با crescente
crescente
crescente
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد، صُعودی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
creciente
creciente
اَفزایِشی، دَر حالِ رُشد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
decrescente
decrescente
کاهِش یابَندِه، نُزُولی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
decrescente
decrescente
کاهِش یابَندِه، دَر حالِ کاهِش، مُردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presente
presente
حال، حاضِر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
descente
descente
نُزُول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
presente
presente
حال، حاضِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presente
presente
حاضِر، هَدیه، حال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
crescere
crescere
پَروَرِش دادَن، رُشد کُنَند، رُشد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی