معنی presentir
presentir
گمان کردن، حاضر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با presentir
presentar
presentar
اِرائِه دادَن، مُعَرِّفی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pressentir
pressentir
گُمان کَردَن، حِسّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pressentir
pressentir
گُمان کَردَن، حِسّ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resentir
resentir
خَشمگین شُدَن، کینِه توز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ressentir
ressentir
خَشمگین شُدَن، اِحساس کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
presencia
presencia
حُضور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
présenter
présenter
اِرائِه دادَن، بَرایِ اِرائِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
presentare
presentare
اِرائِه دادَن، حاضِر، اِرسال کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
apresentar
apresentar
اِرائِه دادَن، بَرایِ اِرائِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی