- پرهیخته ((پَ تِ))
- تربیت شده، پرورش یافته
معنی پرهیخته - جستجوی لغت در جدول جو
- پرهیخته
- ادب کرده، تربیت شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تحصیل کرده، مودب، آکادمیست
ادب کردن
مودب ادب آموخته: هفت مرد بودند... بغایت عظیم پهریختنه بودند
پرهیزیدن، پرهیز کردن
ادب کردن، تربیت کردن
برآوردن، برکشیدن
پرهختن
ادب کردن، تربیت کردن
برآوردن، برکشیدن
پرهختن
برآورده
ادب شده
بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهخته، آهیخته، آهنجیده، آخته، فراهیخته، برکشیده، آهازیده
ادب شده
بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهخته، آهیخته، آهنجیده، آخته، فراهیخته، برکشیده، آهازیده
ادب کرده مودب، ادب آموخته ادیب، علم آموخته عالم
باسواد و برخوردار از ادب، فرهنگ و دانش، ادب آموخته، تربیت شده
برآوردن، تربیت کردن وآموختن
تربیت کردن، تربیت، ادب کردن
بر کشیده، آخته
ادا شده تاء دیه شده، حاضر و آماده، بانجام رسیده تمام شده، آراسته زینت داده، در ساخته مشغول شده اشتغال یافته، خالی تهی مخلی صافی، فارغ شده از جمیع علایق و عوایق فارغ، جلا داده صیقل کرده، ساخته کمال یافته انجام گرفته بپایان رسیده، انگیخته بر انگیخته، ترک داده، دور کرده
پرسلولی
ادب کردن، پرهیز کردن، رها کردن، خالی کردن
بیختن چیزی با پرویزن، غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، سرند کردن، بیختن، بیزیدن، ویزیدن، بیز، پالاییدن
تربیت کردن، ادب آموختن، فرهختن
برکشیدن، برآوردن
ادب کردن، تربیت کردن
برهختن
ادب کردن، تربیت کردن
برهختن
ساخته و آراسته، جلاداده، پرداخت شده، تهی شده
پرسلول، ویژگی جانوری که بدنش بیش از یک یاخته داشته باشد
برکشیده (شمشیر و جز آن)، تربیت شده ادب یافته
ادب آموختن، تربیت کردن
((پُ. تِ))
فرهنگ فارسی معین
یک فرد از موجودات گیاهی یا جانوری که بدنش بیش از یک یاخته داشته باشد، جانور و گیاه پرسلولی
تربیت شده، ادب آموخته
بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهازیده، آخته، برهیخته، آهخته، برکشیده، آهنجیده، آهیخته
بیرون کشیده شده، قد کشیده، آهازیده، آخته، برهیخته، آهخته، برکشیده، آهنجیده، آهیخته
آبستره
ادب کرده
کشیده بر کشیده بیرون آورده
ادا شده، پرداخته
ادب کردن، پرهیز کردن، رها کردن، خالی کردن