جدول جو
جدول جو

معنی فرهیختن

فرهیختن((فَ تَ))
ادب کردن، تربیت کردن، ادب آموختن، علم آموختن
تصویری از فرهیختن
تصویر فرهیختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با فرهیختن

فرهیختن

فرهیختن
ادب آموختن و تأدیب و تربیت کردن. (برهان) ، علم آموختن و تعلیم کردن. (ناظم الاطباء) ، آویختن. (برهان) ، شمشیر کشیدن. (ناظم الاطباء). آهیختن. فراهیختن. رجوع به فرهختن شود
لغت نامه دهخدا