جدول جو
جدول جو

معنی يَفعَلُ - جستجوی لغت در جدول جو

يَفعَلُ
عمل کردن، او انجام می دهد
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

واکنش معکوس دادن، او شکست می خورد، شکست خوردن
دیکشنری عربی به فارسی
پذیرفتن، او قبول می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تشخیص دادن، می فهمد
دیکشنری عربی به فارسی
بیان کردن، او جدا می شود، قطع کردن
دیکشنری عربی به فارسی
شاد بودن، او خوشحال می شود
دیکشنری عربی به فارسی
بررسی کردن، او بررسی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
کشاورزی کردن، باز می شود، متوقّف شدن
دیکشنری عربی به فارسی
عمل کردن، او کار می کند
دیکشنری عربی به فارسی
ترکاندن، او چاقو می زند
دیکشنری عربی به فارسی
صعود کردن، او بالا می رود
دیکشنری عربی به فارسی
در بر گرفتن، شامل می شود
دیکشنری عربی به فارسی
خسته شدن، او خسته می شود
دیکشنری عربی به فارسی
پرسیدن، او می پرسد
دیکشنری عربی به فارسی
تأثیر گذاشتن، تاثیر می گذارد
دیکشنری عربی به فارسی