لاشۀ انسان یا حیوان، مردار، جسد ذبح شدۀ حیوان، لاش کنایه از تنبل، بیکاره، سست و بی حال لجن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود، لوش، لژن، بژن، لجم، لژم، غلیژن، غریژنگ، خرّ، خرد، خره، خلیش، کیوغ
لاشۀ انسان یا حیوان، مردار، جسد ذبح شدۀ حیوان، لاش کنایه از تنبل، بیکاره، سست و بی حال لَجَن، گل و لای تیره رنگ که ته جوی و حوض آب جمع می شود، لوش، لَژَن، بَژَن، لَجَم، لَژَم، غَلیژَن، غَریژَنگ، خَرّ، خَرد، خَره، خَلیش، کَیوغ
نام قصبۀ مرکز قضا به آرنائودستان، در سنجاق اشقورده، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی اشقورده. دارای 5300 تن سکنه و چهارسوقی مشتمل بر هشت باب دکان و بازار یکشنبۀ دائم و چهار جامع. هوای قصبه به علت مردابهائی که براثر طغیان نهر در این بوجود آمده بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است لذا اکثر اهالی در دامنۀ تل مورکینه مسکن گزیده و خانه های مرتفع و قشنگ با باغ و باغچه و گل و گیاه بوجود آورده اند و تلّی به شکل هرم میان این قسمت و قصبه دیده میشود. بدانجا قلعۀ قدیمی و تالابی از دوران وندیک ها هست. در زمان وندیک ها این قصبه ابنیه و عمارات عالی و استحکاماتی موافق زمان داشت و از پنج کلیسا که از آن زمان به یادگار مانده یکی را به جامع تبدیل کردند و فعلاً ویران است و اگر از روی تحقیق اسکندربیک مشهور را در حظیرۀ جامع فوق دفن کرده باشند فعلاً محل آن معلوم نیست و دو کلیسای دیگر را نیز الیوم به جامع مبدل ساخته اند. این قصبه بسیار قدیم و قسمت اعظم سکنۀ آن مسلمانند و در سابق لیسوس نام داشته است
نام قصبۀ مرکز قضا به آرنائودستان، در سنجاق اشقورده، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی اشقورده. دارای 5300 تن سکنه و چهارسوقی مشتمل بر هشت باب دکان و بازار یکشنبۀ دائم و چهار جامع. هوای قصبه به علت مردابهائی که براثر طغیان نهر در این بوجود آمده بسیار سنگین و غیرقابل تحمل است لذا اکثر اهالی در دامنۀ تل مورکینه مسکن گزیده و خانه های مرتفع و قشنگ با باغ و باغچه و گل و گیاه بوجود آورده اند و تلّی به شکل هرم میان این قسمت و قصبه دیده میشود. بدانجا قلعۀ قدیمی و تالابی از دوران وندیک ها هست. در زمان وندیک ها این قصبه ابنیه و عمارات عالی و استحکاماتی موافق زمان داشت و از پنج کلیسا که از آن زمان به یادگار مانده یکی را به جامع تبدیل کردند و فعلاً ویران است و اگر از روی تحقیق اسکندربیک مشهور را در حظیرۀ جامع فوق دفن کرده باشند فعلاً محل آن معلوم نیست و دو کلیسای دیگر را نیز الیوم به جامع مبدل ساخته اند. این قصبه بسیار قدیم و قسمت اعظم سکنۀ آن مسلمانند و در سابق لیسوس نام داشته است
مخفف لوش که لجن باشد و آن گل و لای تیره و سیاه است که در ته تالابها و بن حوضها بهم میرسد. (برهان). گل تیره باشد که در بن حوض و سیه آبها بهم رسد و آن را لوش نیز خوانند: صاف باشد زلال دولت تو تیره شد آب دشمنانت ز لش. پوربهای جامی (از جهانگیری). همان لژن که مرقوم شد آن را لوش نیز گویند. (آنندراج)
مخفف لوش که لجن باشد و آن گل و لای تیره و سیاه است که در ته تالابها و بن حوضها بهم میرسد. (برهان). گل تیره باشد که در بن حوض و سیه آبها بهم رسد و آن را لوش نیز خوانند: صاف باشد زلال دولت تو تیره شد آب دشمنانْت ز لش. پوربهای جامی (از جهانگیری). همان لژن که مرقوم شد آن را لوش نیز گویند. (آنندراج)
نام قضائی در ولایت و سنجاق اشقورده از آرنائودستان محدود از شمال به اشقورده و از مشرق به قضای میردیته و از جنوب به قضای آقچه حصار و از مغرب به دریای آدریاتیک و آن به انضمام دو ناحیۀ زادریمه و مالیسیا، سی هزار تن سکنه و 39 قریه دارد. و قسمت اعظم اهالی مسلم و اندکی لاتن هستند. قسمت شرقی قضا کوهستانی و قسمت غربی تا ساحل دریا صحراو دشت است. خاکی حاصلخیز دارد ولی بر اثر طغیان نهردرین غالباً کشت نمیشود مگر اینکه سدهائی در بستر نهر مذکور ساخته شود. محصولات عمده آنجا: ذرت، برنج، گندم و جو و غیره است و چراگاههای نیکو دارد. و سکنۀاطراف اشقورده در زمستان گوسفندان خود را برای تعلیف بدانجا می برند. کوههای لش پوشیده از جنگل است و درختان خوب دارد و بهرۀ بسیار در سال میدهد نهر درین (جا) قابل سیر سفائن نیست و فقط زورقهای کوچک میتوانند در آن آمدوشد داشته باشند. (قاموس الاعلام ترکی)
نام قضائی در ولایت و سنجاق اشقورده از آرنائودستان محدود از شمال به اشقورده و از مشرق به قضای میردیته و از جنوب به قضای آقچه حصار و از مغرب به دریای آدریاتیک و آن به انضمام دو ناحیۀ زادریمه و مالیسیا، سی هزار تن سکنه و 39 قریه دارد. و قسمت اعظم اهالی مسلم و اندکی لاتن هستند. قسمت شرقی قضا کوهستانی و قسمت غربی تا ساحل دریا صحراو دشت است. خاکی حاصلخیز دارد ولی بر اثر طغیان نهردرین غالباً کشت نمیشود مگر اینکه سدهائی در بستر نهر مذکور ساخته شود. محصولات عمده آنجا: ذرت، برنج، گندم و جو و غیره است و چراگاههای نیکو دارد. و سکنۀاطراف اشقورده در زمستان گوسفندان خود را برای تعلیف بدانجا می برند. کوههای لش پوشیده از جنگل است و درختان خوب دارد و بهرۀ بسیار در سال میدهد نهر درین (جا) قابل سیر سفائن نیست و فقط زورقهای کوچک میتوانند در آن آمدوشد داشته باشند. (قاموس الاعلام ترکی)
به لهجۀ شیرازی، ببودن. بودن: که همچون مت ببوتن دل وای ره غریق العشق فی بحر الوداد. حافظ، لیف جولاهگان. (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) : ریشی چگونه ریشی چون مالۀ بت آلود گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود. عماری. آن ریش پرخدو بین چون مالۀ بت آلود گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود. طیان. کشیده بت و شال و خفری رده ملای مله جمله برهم زده. نظام قاری. جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف دهدبخون عدو تار و پود او را بت. فخری
به لهجۀ شیرازی، ببودن. بودن: که همچون مت ببوتن دل وای ره غریق العشق فی بحر الوداد. حافظ، لیف جولاهگان. (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) : ریشی چگونه ریشی چون مالۀ بت آلود گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود. عماری. آن ریش پرخدو بین چون مالۀ بت آلود گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود. طیان. کشیده بت و شال و خفری رده ملای مله جمله برهم زده. نظام قاری. جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف دهدبخون عدو تار و پود او را بت. فخری
سرداب، زمین گل آلود و پرآب، بی تحرک، چرک بدن، در آغل و مزرعه که از شاخه ی درخت ساخته شود، نوعی پارچه ی.، لاشه، افسار، روباه، دروازه ی چوبی، نام قسمتی از زمین های کشاورزی دشت سر آمل
سرداب، زمین گل آلود و پرآب، بی تحرک، چرک بدن، در آغل و مزرعه که از شاخه ی درخت ساخته شود، نوعی پارچه ی.، لاشه، افسار، روباه، دروازه ی چوبی، نام قسمتی از زمین های کشاورزی دشت سر آمل