جدول جو
جدول جو

معنی لش

لش
(لَ)
به لهجۀ شیرازی، ببودن. بودن:
که همچون مت ببوتن دل وای ره
غریق العشق فی بحر الوداد.
حافظ، لیف جولاهگان. (هفت قلزم) (از انجمن آرای ناصری) (برهان قاطع) :
ریشی چگونه ریشی چون مالۀ بت آلود
گوئی که دوش تا روز بر ریش گوه پالود.
عماری.
آن ریش پرخدو بین چون مالۀ بت آلود
گوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.
طیان.
کشیده بت و شال و خفری رده
ملای مله جمله برهم زده.
نظام قاری.
جمال دنیی و دین آنکه در زمین مصاف
دهدبخون عدو تار و پود او را بت.
فخری
لغت نامه دهخدا