جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لشکردار

لشکردار

لشکردار
دارندۀ لشکر. سرلشکر: کارهای مملکت به مردان کار و لشکر و لشکردار راست آید. (مرزبان نامه)
لغت نامه دهخدا

لاکردار

لاکردار
بی صفت (دشنامی است که بطرف دهند) دشنام گونه ایست که لوطیان دهند
لاکردار
فرهنگ لغت هوشیار

لشکرداری

لشکرداری
عمل وشغل لشکردار نگهداری لشکر فرماندهی لشکر: و قاعده ای نهاد در آیین پادشاهی و لشکر داری و عدل میان جهانیان
فرهنگ لغت هوشیار

لشکر دار

لشکر دار
فرمانده لشکر نگهدارلشکر: کارهای مملکت بمردان کار و لشکر و لشکردار راست آید
فرهنگ لغت هوشیار

لاکردار

لاکردار
مُرَکَّب اَز: لای عربی + کردار فارسی، و آن دشنام گونه ای است که لوطیان دهند
لغت نامه دهخدا

لشکرداری

لشکرداری
عمل لشکردار. نگاه داشتن لشکر. نگهداری لشکر: و قاعده ای نهاد در آیین پادشاهی و لشکرداری و عدل میان جهانیان. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 88)
لغت نامه دهخدا