- قَدَّسَ
- مقدّس کردن، تقدیس کنید
معنی قَدَّسَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطبی کردن، قطب
صاف کردن، مردم
قانونی کردن، او مدوّن شد
کاهش دادن، او کم کرد، کم گفتن
کاهش دادن، او کم کرد
تکّه تکّه کردن، بریدن، تکّه کردن
بطری کردن، قطر، تقطیر کردن
کوتاه کردن، قلعه
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید، دوباره ارزیابی کردن
پوست کندن
تقسیم کردن
کوتاه کردن، کوتوله
تصمیم گرفتن، او تصمیم گرفت
تهدید کردن، او تهدید کرد
آرامش دادن، آرام
استفراغ کردن، او استفراغ کرد
تقدیم کردن، تقدیس کنید، گوله کردن
معرّفی کردن، پا، ارائه دادن، فداکاری کردن، تحویل دادن
تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
بیش از حد تخمین زدن، مقدار، مقدار سنجی کردن، کم ارزش دانستن، کم ارزش دادن، ارزش قائل شدن
انبار کردن، پشته
اندازه گیری کردن، اندازه گیری کرد
پایه زدن، بافرهنگی
بنیاد گذاشتن، تاسیس شد، ایجاد کردن
تعویض کردن، در عوض، رکاب زدن، جایگزین کردن
مدرن کردن، اتّفاق افتاد، به روز رسانی کردن
بوسیدن، قبل از
سنبه کردن، چرخید
صدای بلند ایجاد کردن، او نشست
نوآوری کردن، او تمدید کرد، تایید مجدّد کردن، دوباره بازسازی کردن
تصویب کردن، صداقت، تأیید کردن
برعکس کردن، معکوس
ویرایش کردن، عدالت
جلو بردن، پا