معنی جَلَّسَ
جَلَّسَ
صدای بلند ایجاد کردن، او نشست
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَلَّسَ
جَلَسَ
جَلَسَ
کاسِه پُر کَردَن، او نِشَست، صَندَلی گُذاشتَن، نِشَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَسَّسَ
أَسَّسَ
بُنیاد گُذاشتَن، تَاسیس شُد، ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَلَّلَ
دَلَّلَ
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَلَّكَ
دَلَّكَ
ماساژ دادَن، وَرز دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَبَّسَ
دَبَّسَ
سُنبِه کَردَن، چَرخید
دیکشنری عربی به فارسی
جَوَّدَ
جَوَّدَ
تَهوِیَه کَردَن، کِیفِیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
جَنَّدَ
جَنَّدَ
ثَبتِ نام کَردَن، اِستِخدام کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَّلَ
جَمَّلَ
زیبا کَردَن، شُتُر
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَّدَ
جَمَّدَ
مُنجَمِد کَردَن، یَخ کَرد، یَخ زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی