ترجمه حَدَّدَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
معنی حَدَّدَ
- حَدَّدَ
- تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با حَدَّدَ
جَدَّدَ
- جَدَّدَ
- نُوآوَری کَردَن، او تَمدِید کَرد، تَایید مُجَدَّد کَردَن، دُوبارِه بازسازی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَيَّرَ
- حَيَّرَ
- مُتَحَیِّر کَردَن، او گیج شُدِه بود، گیج کَردَن، سَرگَردان کَردَن، مَبهُوت کَردَن، مُبهَم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَوَّلَ
- حَوَّلَ
- رایانِه ای کَردَن، اَطراف، حَرَکَت دادَن، جا بِه جا کَردَن، تَبدیل کَردَن، مَحَلّی سازی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی