جدول جو
جدول جو

معنی غکه - جستجوی لغت در جدول جو

غکه
(غُ کَ / کِ)
جستن گلو را گویند و آن را به عربی فواق خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). هکجه باشد و به تازی فواق گویند. (از جهانگیری). هکهک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
غکه
جستن گلو فواق هکهک
تصویری از غکه
تصویر غکه
فرهنگ لغت هوشیار
غکه
((غُ کِ))
سکسکه
تصویری از غکه
تصویر غکه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عکه
تصویر عکه
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، کسک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، کلاژه، غلبه، غلپه، کلاژاره، قلازاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حکه
تصویر حکه
هر بیماری پوستی همراه با خارش مانند جرب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکه
تصویر چکه
کوچک، خرد، حقیر، شخص لوده و مسخره، آنکه همیشه شوخی و مسخرگی کند و مردم را بخنداند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکه
تصویر تکه
لقمه، پاره، قطعه، پاره ای از چیزی
تکه تکه: قطعه قطعه، پاره پاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غنه
تصویر غنه
آوازی که از بیخ لهات و بینی برآید، در موسیقی تحریری از موسیقی که در هنگام غنا از خیشوم ادا شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکه
تصویر یکه
تک، تنها، یگانه، بی همتا، بی نظیر
یکه خوردن: کنایه از تکان خوردن و حیرت کردن
یکه و تنها: تنها، به تنهایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غصه
تصویر غصه
حزن، اندوه، آنچه در گلوگیر گیر کند
غصه خوردن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن
غصه داشتن: غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن، غصه خوردن
غصه دادن: کسی را اندوهگین ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکه
تصویر چکه
قطره، آب اندک که از جایی یا چیزی بچکد، کنایه از مقدار کمی از مایع مثلاً یک چکه آب نمانده بود
چکه چکه: قطره قطره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکه
تصویر بکه
مکۀ معظمه، محل خانۀ کعبه، طواف گاه کعبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غره
تصویر غره
مغرور به چیزی، پشت گرم، فریفته
غرّه شدن: مغرور شدن، فریفته شدن، گول خوردن، برای مثال دشمن چو نکو حال شدی گرد تو گردد / زنهار مشو غره بدان چرب زبانیش (ناصرخسرو - ۲۹۵)
غرّه دادن: فریفتن
غرّه کردن: اظهار غرور و فخر فروشی کردن، فریفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غله
تصویر غله
کوزۀ آبخوری کوچک و سر تنگ، غلغلک، قلّک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غده
تصویر غده
تومور مثلاً غدۀ سرطانی،
در علم زیست شناسی بافتی در بدن که ماده ای ترشح می کند مثلاً غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید،
تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگ تر که میان گوشت پیدا می شود، دژپیه
غدۀ فوق کلیوی: در علم زیست شناسی هر یک از دو غدۀ کوچک بر روی کلیه ها که بخش مرکزی آن ها هورمونی به نام آدرنالین به درون خون ترشح می کند
غدۀ وذی: در علم زیست شناسی پروستات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکه
تصویر شکه
شکوه، بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غره
تصویر غره
غرّش، فریاد سهمناک، صدای مهیب، بانگ جانوران درنده، غرّشت، ژغند، زغند، برای مثال غره ای کن شیروار ای شیر حق / تا رود آن غره بر هفتم طبق (مولوی - ۶۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غره
تصویر غره
مقابل سلخ، روز اول ماه قمری
پیشانی، سفیدی پیشانی
صورت، رخساره، روشنی مثلاً غرۀ صبح
کنایه از قسمت نخست هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فکه
تصویر فکه
هشت ستاره به شکل قدح که پس از سماک رامح قرار دارد، کاسۀ درویشان، سفرۀ درویشان، کاسۀ یتیمان، سفرۀ یتیمان، اکلیل شمالی، قصعهالمساکین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غله
تصویر غله
عطش شدید، تشنگی سخت، سختی تشنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ککه
تصویر ککه
فضله، براز، غایط، سرگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیه
تصویر غیه
فریاد، بانگ و آواز بلند
غیه برداشتن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه زدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن، غیه کشیدن
غیه کشیدن: بانگ برآوردن، فریاد بلند کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دکه
تصویر دکه
سکو، تختگاه، دکان کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکه
تصویر بکه
دریدن و پاره کردن، مکه معظمه
فرهنگ لغت هوشیار
دکانچه، سکو، جایی که قدری از زمین هموار را مرتفع سازند و بر آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زکه
تصویر زکه
خشم، اندوه زینه جنگ افزار
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی زرنگ، شوخ آب اندک که از جای یا چیزی بچکد قطره چک چکله. کوچک خرد حقیر، شوخ مسخره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکه
تصویر اکه
دایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکه
تصویر حکه
خارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکه
تصویر تکه
پاره ای از طعام، لقمه
فرهنگ لغت هوشیار
آهنی که بدان مهر بر درهم و دینار زنند و با لفظ خوردن و زدن و نشاندن مستعمل است، آهنی که بدان بر سیم و زر نقش کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکه
تصویر شکه
ترس بیم. شان شوکت، مهابت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکه
تصویر تکه
قطعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چکه
تصویر چکه
قطره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غصه
تصویر غصه
غم، اندوه
فرهنگ واژه فارسی سره