معنی غکه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با غکه
غکه
- غکه
- جستن گلو را گویند و آن را به عربی فواق خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). هکجه باشد و به تازی فواق گویند. (از جهانگیری). هکهک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دکه
- دکه
- دکانچه، سکو، جایی که قدری از زمین هموار را مرتفع سازند و بر آن نشینند
فرهنگ لغت هوشیار
چکه
- چکه
- ترکی زرنگ، شوخ آب اندک که از جای یا چیزی بچکد قطره چک چکله. کوچک خرد حقیر، شوخ مسخره
فرهنگ لغت هوشیار