غد البعیر، طاعون زده گردیدن شتر. (منتهی الارب). غد البعیر و غد علی المجهول غداً: اصابه الغدد، و غد البعیر: صار ذاغده فهو غاد و مغدود، و قیل لایقال مغدود. (اقرب الموارد) ، دزی غدّ را به معنی یک نوع بیماری انسان آورده و به این عبارت از کامل بن اثیر استشهاد کرده است: فغد فی دیار بنی سلول فجعل یقول اغده کغده البعیر. (دزی ج 2 ص 201)
غد البعیر، طاعون زده گردیدن شتر. (منتهی الارب). غد البعیر و غد علی المجهول غداً: اصابه الغدد، و غد البعیر: صار ذاغده فهو غاد و مغدود، و قیل لایقال مغدود. (اقرب الموارد) ، دزی غَدّ را به معنی یک نوع بیماری انسان آورده و به این عبارت از کامل بن اثیر استشهاد کرده است: فغد فی دیار بنی سلول فجعل یقول اغده کغده البعیر. (دزی ج 2 ص 201)
تومور مثلاً غدۀ سرطانی، در علم زیست شناسی بافتی در بدن که ماده ای ترشح می کند مثلاً غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید، تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگ تر که میان گوشت پیدا می شود، دژپیه غدۀ فوق کلیوی: در علم زیست شناسی هر یک از دو غدۀ کوچک بر روی کلیه ها که بخش مرکزی آن ها هورمونی به نام آدرنالین به درون خون ترشح می کند غدۀ وذی: در علم زیست شناسی پروستات
تومور مثلاً غدۀ سرطانی، در علم زیست شناسی بافتی در بدن که ماده ای ترشح می کند مثلاً غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید، تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگ تر که میان گوشت پیدا می شود، دژپیه غدۀ فوق کلیوی: در علم زیست شناسی هر یک از دو غدۀ کوچک بر روی کلیه ها که بخش مرکزی آن ها هورمونی به نام آدرنالین به درون خون ترشح می کند غدۀ وذی: در علم زیست شناسی پروستات