جدول جو
جدول جو

معنی غدر اندیشیدن

غدر اندیشیدن
بی وفایی کردن، پیمان شکستن، خیانت کردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، گربه شانه کردن، مکر کردن، مکایدت کردن، تبندیدن، خدعه کردن، دستان آوردن، اورندیدن، ترفند کردن، غدر داشتن، غدر کردن، فریفتن، شید آوردن، کید آوردن، نارو زدن، نیرنگ ساختن، سالوسی کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، گول زدن، چپ رفتن، تنبل ساختن
تصویری از غدر اندیشیدن
تصویر غدر اندیشیدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غدر اندیشیدن

دور اندیشیدن

دور اندیشیدن
اندیشۀ آیندۀ دور را کردن. تدبیر آینده نمودن. دوراندیشی. مآل اندیشی. تعمق، دوراندیشیدن در کار و دور اندیشیدن در سخن. امعان، دور اندیشیدن در کار. (منتهی الارب). رجوع به دوراندیش و دوراندیشه و دوراندیشی شود
لغت نامه دهخدا

دراندیشیدن

دراندیشیدن
اندیشیدن. اندیشه کردن: امیر بدگمان گشت و دراندیشید و دانست که خشت از جای خود برفت. (تاریخ بیهقی ص 235).
دراندیش ارچه کبکت نازنین است
که شاهینی و شاهی در کمین است.
نظامی.
دراندیشید و بود اندیشه را جای
که بادافراه را چون دارد او پای.
نظامی.
دراندیش ای حکیم از کار ایام
که پاداش عمل باشد سرانجام.
نظامی.
رجوع به اندیشیدن شود
لغت نامه دهخدا