سخت محکم. آنکه سنگ خارا بشکند. قوی. بسیار سخت: یکی اسب باید مرا گام زن سم او ز پولاد خاراشکن. فردوسی. حبذا اسبی محجّل مرکبی تازی نژاد نعل او پروین نشان و سم او خاراشکن. منوچهری. همواره پشت و یار من پوئیده بر هنجار من خاراشکن رهوار من شبدیزخال ورخش عم. لامعی. ، نام نسیجی است. قسمی جامه
سخت محکم. آنکه سنگ خارا بشکند. قوی. بسیار سخت: یکی اسب باید مرا گام زن سم او ز پولاد خاراشکن. فردوسی. حبذا اسبی محجّل مرکبی تازی نژاد نعل او پروین نشان و سم او خاراشکن. منوچهری. همواره پشت و یار من پوئیده بر هنجار من خاراشکن رهوار من شبدیزخال ورخش عم. لامعی. ، نام نسیجی است. قسمی جامه
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت اشترگیا، راویز، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار
خارِشُتُر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت اُشتُرگیا، راویز، کَستیمه، کَسیمه، شُتُرخار، شُتُرگیا، اُشتُرخار
شکافندۀ خارا و سنگ سیاه سخت: ز خاریدن کوس خاراشکاف پر افکند سیمرغ در کوه قاف. نظامی. همانا که آن هاتف خضرنام که خاراشکاف است و خضراخرام. نظامی. ، کنایه از زورمند و قوی: طلب فرمود شه خاراشکافی ز خارا موج خون بر خاره بافی. لالی (از آنندراج)
شکافندۀ خارا و سنگ سیاه سخت: ز خاریدن کوس خاراشکاف پر افکند سیمرغ در کوه قاف. نظامی. همانا که آن هاتف خضرنام که خاراشکاف است و خضراخرام. نظامی. ، کنایه از زورمند و قوی: طلب فرمود شه خاراشکافی ز خارا موج خون بر خاره بافی. لالی (از آنندراج)
مرکز بخشی است در ایالت بوش دو رن فرانسه که در 17هزارگزی آرل در ساحل یسار رود رن واقع است و 8885 تن سکنه دارد. تجارت صابون و روغن زیتون و پنیر. کارخانه های کلاه سازی و کفش دوزی و فرشبافی و کالباس سازی دارد. دو پل زیبا بر روی رن دارد که یکی از آنها معلق و دیگری سنگی است. کلیسای سنت مارت متعلق بقرن دوازدهم میلادی که به سبک رومن بوده در سال های 1376 و 1449 میلادی بسبک گوتیک تجدید بنا شد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل ’تاراسقون’ شود
مرکز بخشی است در ایالت بوش دو رن فرانسه که در 17هزارگزی آرل در ساحل یسار رود رن واقع است و 8885 تن سکنه دارد. تجارت صابون و روغن زیتون و پنیر. کارخانه های کلاه سازی و کفش دوزی و فرشبافی و کالباس سازی دارد. دو پل زیبا بر روی رن دارد که یکی از آنها معلق و دیگری سنگی است. کلیسای سنت مارت متعلق بقرن دوازدهم میلادی که به سبک رومن بوده در سال های 1376 و 1449 میلادی بسبک گوتیک تجدید بنا شد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل ’تاراسقون’ شود
آنچه خماری را از بین برد. شربتها و آچارها که تخفیف خمار دهد. (یادداشت بخط مؤلف) : کاین خمارت به از خمارشکن. سنائی. ساقی آرد گه خمارشکن فقع شکرین ز دانۀ نار. خاقانی. اما این نوبت مهمان شیرگیر بود و میزبان بر خمارشکن تدبیر آبی سرد خواست و بر سر ریخت. (جهانگشای جوینی)
آنچه خماری را از بین برد. شربتها و آچارها که تخفیف خمار دهد. (یادداشت بخط مؤلف) : کاین خمارت به از خمارشکن. سنائی. ساقی آرد گه خمارشکن فقع شکرین ز دانۀ نار. خاقانی. اما این نوبت مهمان شیرگیر بود و میزبان بر خمارشکن تدبیر آبی سرد خواست و بر سر ریخت. (جهانگشای جوینی)
با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). رجوع بخارانیدن و خاریدن شود
با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). رجوع بخارانیدن و خاریدن شود
بارافگن. لفظاً صفت فاعلی است ولی بمعنی محل نهادن بار و جایگاه خالی کردن بار باشد. طالب آملی گوید: گلزار عیش و لاله ستان نشاط را بارافکن قوافل عیش این مشام بود. (از آنندراج). رجوع به بارانداز شود.
بارافگن. لفظاً صفت فاعلی است ولی بمعنی محل نهادن بار و جایگاه خالی کردن بار باشد. طالب آملی گوید: گلزار عیش و لاله ستان نشاط را بارافکن قوافل عیش این مشام بود. (از آنندراج). رجوع به بارانداز شود.