معنی خاراندن - فرهنگ فارسی عمید
معنی خاراندن
خاراندن
کشیدن سر ناخن یا وسیله ای زبر بر روی پوست بدن برای رفع خارش آن
تصویر خاراندن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خاراندن
خاراندن
خاراندن
خارانیدن، با سرِ ناخن روی پوست بدن (خود یا دیگری) را برای برطرف کردن خارش کشیدن
فرهنگ فارسی معین
خاراندن
خاراندن
با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). رجوع بخارانیدن و خاریدن شود
لغت نامه دهخدا
خارانیدن
خارانیدن
(خاراند خاراند خواهد خاراند خاراندن بخاران خاراننده خارانیده) با سر ناخن روی پوست بدن (خود یا دیگری) کشیدن خارش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.