- جَنَّدَ
- ثبت نام کردن، استخدام کرد
معنی جَنَّدَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دسته بندی کردن، طبقه بندی شده است، طبقه بندی کردن
بن بست کردن، یخ کرد
پهلو گذاشتن، سمت
میخکوب کردن، گوه
ادغام کردن، او متّحد شد، یکپارچه کردن، تک کردن، متّحد شدن
بالش گذاشتن، و بلاک کرد
ایجاد کردن، کودک
تهدید کردن، او تهدید کرد
قانونی کردن، او مدوّن شد
سوخت رساندن، او فراهم کرد، تأمین کردن، تجهیز کردن
سیاه کردن، سیاه
پانسمان کردن، کلاهبرداری
صنعتی کردن، ساختن
مسیحی کردن، او غسل تعمید داده شد، تعمید دادن
تهویه کردن، کیفیّت
تلاش کردن، او مبارزه کرد، سعی کردن
پل زدن، پل
آب زدایی کردن، خشک
صدای بلند ایجاد کردن، او نشست
زیبا کردن، شتر
تاریخ گذاشتن، وی تصریح کرد، دقیقاً مشخّص کردن، اصطلاح کردن، پیش تعیین کردن، قیمت گذاشتن، مشخّص کردن
سرد کردن، سرد
تأیید کردن، او تأیید کرد، دوباره تاکید کردن
رد کردن، او تکذیب کرد
نوآوری کردن، او تمدید کرد، تایید مجدّد کردن، دوباره بازسازی کردن
شجاع کردن، بدن، شخصیّت دادن، نمادین کردن
منجمد کردن، یخ کرد، یخ زدن
شلّاق زدن، چرم