معنی جَفَّفَ
جَفَّفَ
آب زدایی کردن، خشک
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَفَّفَ
خَفَّفَ
خَفَّفَ
سَبُک کَردَن، او نَرم شُد، کاهِش دادَن، آرام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَفَّزَ
حَفَّزَ
اَنگیزِه دادَن، تَحریک کَردَن، بَراَنگیختَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَرَّفَ
حَرَّفَ
تَحرِیف کَردَن، شَخصیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
دَفَّأَ
دَفَّأَ
گَرم کَردَن، گَرم
دیکشنری عربی به فارسی
جَوَّدَ
جَوَّدَ
تَهوِیَه کَردَن، کِیفِیَّت
دیکشنری عربی به فارسی
جَنَّدَ
جَنَّدَ
ثَبتِ نام کَردَن، اِستِخدام کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَّلَ
جَمَّلَ
زیبا کَردَن، شُتُر
دیکشنری عربی به فارسی
جَمَّدَ
جَمَّدَ
مُنجَمِد کَردَن، یَخ کَرد، یَخ زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
جَلَّسَ
جَلَّسَ
صِدایِ بُلَند ایجاد کَردَن، او نِشَست
دیکشنری عربی به فارسی