معنی أَكَّدَ
أَكَّدَ
تأیید کردن، او تأیید کرد، دوباره تاکید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَكَّدَ
أَكمَلَ
أَكمَلَ
تَکمِیل کَردَن، کامِل، کامِل کَردَن، تَمام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَكسَدَة
أَكسَدَة
اُکسایِش، اُکسیداسِیون
دیکشنری عربی به فارسی
أَفسَدَ
أَفسَدَ
فاسِد کَردَن، او خَراب کَرد، بی اَثَر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَسَّسَ
أَسَّسَ
بُنیاد گُذاشتَن، تَاسیس شُد، ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَرشَدَ
أَرشَدَ
مُشاوِرِه دادَن، او راهنَمایی کَرد، راهنَمایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَخَّرَ
أَخَّرَ
تَعویق اَنداختَن، آخَرین
دیکشنری عربی به فارسی
أَجَّلَ
أَجَّلَ
بِه تَعویق اَنداختَن، باشِه، تَعویق اَنداختَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَثَّرَ
أَثَّرَ
تأثیر گُذاشتَن، اَثَر
دیکشنری عربی به فارسی
أَهَّلَ
أَهَّلَ
حَق دادَن، او واجِد شَرایِط بود
دیکشنری عربی به فارسی