ترجمه وَتَّدَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَتَّدَ
وَحَّدَ
- وَحَّدَ
- اِدغام کَردَن، او مُتَّحِد شُد، یِکپارچِه کَردَن، تَک کَردَن، مِتَّحِد شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَدَّدَ
- حَدَّدَ
- تاریخ گُذاشتَن، وِی تَصریح کَرد، دقیقاً مُشَخَّص کَردَن، اِصطِلاح کَردَن، پیشِ تَعیین کَردَن، قِیمَت گُذاشتَن، مُشَخَّص کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی