معنی جَسَّرَ
جَسَّرَ
پل زدن، پل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با جَسَّرَ
جَسَّدَ
جَسَّدَ
شُجاع کَردَن، بَدَن، شَخصیَّت دادَن، نَمادین کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
كَسَّرَ
كَسَّرَ
شِکَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
فَسَّرَ
فَسَّرَ
تَفسیر کَردَن، او تُوضِیح داد
دیکشنری عربی به فارسی
أَسَّسَ
أَسَّسَ
بُنیاد گُذاشتَن، تَاسیس شُد، ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَخَّرَ
أَخَّرَ
تَعویق اَنداختَن، آخَرین
دیکشنری عربی به فارسی
أَثَّرَ
أَثَّرَ
تأثیر گُذاشتَن، اَثَر
دیکشنری عربی به فارسی
بَشَّرَ
بَشَّرَ
پودر کَردَن، مُوعِظِه کَرد، پیش نِشان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّرَ
بَرَّرَ
وَحشی کَردَن، او تَوجِیه کَرد، تَوجِیه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی