جدول جو
جدول جو

معنی ثَبَّتَ - جستجوی لغت در جدول جو

ثَبَّتَ
محکم کردن، ثابت، ثابت کردن، ثبات دادن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به آرامی ضربه زدن، نوازش کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اثبات کردن، ثابت
دیکشنری عربی به فارسی
سنبه کردن، چرخید
دیکشنری عربی به فارسی
پنهان کردن، مخفی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
عبارت گفتن، از طریق، بیان کردن
دیکشنری عربی به فارسی
رأی دادن، صدا
دیکشنری عربی به فارسی
علّت آوردن، یک دلیل
دیکشنری عربی به فارسی
مشابه دانستن، او به نظر می رسید
دیکشنری عربی به فارسی
بوسیدن، قبل از
دیکشنری عربی به فارسی
نوشتن با حروف بزرگ، او بزرگ شد، بزرگ کردن، بزرگنمایی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
صورتحساب دادن، از دست دادی
دیکشنری عربی به فارسی
زمان بندی کردن، زمان
دیکشنری عربی به فارسی
سرزنش کردن، او سرزنش کرد
دیکشنری عربی به فارسی
روییدن، جوانه زد
دیکشنری عربی به فارسی