معنی سَبَّبَ
سَبَّبَ
علّت آوردن، یک دلیل
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با سَبَّبَ
سَرَّبَ
سَرَّبَ
نَشت کَردَن، اِزدِحام
دیکشنری عربی به فارسی
دَرَّبَ
دَرَّبَ
مُرَبّی کَردَن، مَسیر
دیکشنری عربی به فارسی
دَبَّسَ
دَبَّسَ
سُنبِه کَردَن، چَرخید
دیکشنری عربی به فارسی
خَرَّبَ
خَرَّبَ
خَرابکاری کَردَن، خَراب شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
خَبَّأَ
خَبَّأَ
پِنهان کَردَن، مَخفی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
ذَهَّبَ
ذَهَّبَ
طَلا کَردَن، طَلا
دیکشنری عربی به فارسی
ثَبَّتَ
ثَبَّتَ
مُحکَم کَردَن، ثابِت، ثابِت کَردَن، ثُبات دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَبَّرَ
عَبَّرَ
عِبارَت گُفتَن، اَز طَریق، بَیان کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
صَعَّبَ
صَعَّبَ
مُشکِل کَردَن، دُشوار اَست
دیکشنری عربی به فارسی