معنی شَبَّهَ
شَبَّهَ
مشابه دانستن، او به نظر می رسید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با شَبَّهَ
شَوَّهَ
شَوَّهَ
خَراب کَردَن، او آن را تَحرِیف کَرد، تَحرِیف کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
دَبَّسَ
دَبَّسَ
سُنبِه کَردَن، چَرخید
دیکشنری عربی به فارسی
خَبَّأَ
خَبَّأَ
پِنهان کَردَن، مَخفی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
ثَبَّتَ
ثَبَّتَ
مُحکَم کَردَن، ثابِت، ثابِت کَردَن، ثُبات دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
عَبَّرَ
عَبَّرَ
عِبارَت گُفتَن، اَز طَریق، بَیان کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَكَّلَ
شَكَّلَ
تَشکِیل دادَن، ظاهِر، شَکل دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَفَّرَ
شَفَّرَ
کُدگُذاری کَردَن، او رَمزگُذاری کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
شَغَّلَ
شَغَّلَ
راه اَندازی کَردَن، پُر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَرَّعَ
شَرَّعَ
قانون گُذاری کَردَن، قانونی کَرد
دیکشنری عربی به فارسی