جدول جو
جدول جو

معنی تَفَكَّرَ - جستجوی لغت در جدول جو

تَفَكَّرَ
تفکّر کردن، او فکر کرد، اندیشیدن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

افتخار کردن، ولگردی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
تفکّر، فکر کردن، وسواس
دیکشنری عربی به فارسی
حواس پرت کردن، افسرده بودن، نق زدن، زاری کردن، شکایت کردن، گله کردن
دیکشنری عربی به فارسی
متمرکز کردن، تمرکز کنید، تمرکز کردن
دیکشنری عربی به فارسی
پاکسازی کردن، او تطهیر شد
دیکشنری عربی به فارسی
ناپایدار بودن، او تلو تلو خورد، زمین خوردن
دیکشنری عربی به فارسی
تصوّر کردن، تصوّر کنید
دیکشنری عربی به فارسی
مضطرب شدن، تنش
دیکشنری عربی به فارسی
چکیدن، چکّه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
مکرّر بودن، تکرار کنید
دیکشنری عربی به فارسی
نظرسنجی کردن، اسکن کنید، با دیده شهوت نگاه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
فاسد شدن، متلاشی شدن، زوال یافتن
دیکشنری عربی به فارسی
پراکنده کردن، تقسیم کنید
دیکشنری عربی به فارسی
رحمت کردن، به خودت کمک کن
دیکشنری عربی به فارسی
استاد شدن، برتری، برتری یافتن، سبقت گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
ترشی انداختن، تخمیر
دیکشنری عربی به فارسی
عقب افتادن، او دیر آمد
دیکشنری عربی به فارسی
آزار دادن، زور
دیکشنری عربی به فارسی
درونی سازی کردن، او ریشه دوانید
دیکشنری عربی به فارسی
دستکاری کردن، او کنترل را به دست گرفت، قضاوت کردن
دیکشنری عربی به فارسی
یادآوری کردن، برای یادآوری
دیکشنری عربی به فارسی
غرّش کردن، او منفجر شد، ریز ریز شدن، منتشر شدن، سرنگون کردن، تکّه تکّه شدن، غرغر کردن
دیکشنری عربی به فارسی
در نظر گرفتن، فکر کردن، دوباره فکر کردن
دیکشنری عربی به فارسی