ترجمه فَكَّرَ به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با فَكَّرَ
فَجَّرَ
- فَجَّرَ
- اِنفِجار کَردَن، سِپیدِه دَم، مُختَل کَردَن، بادکُنَک کَردَن، حُباب ساختَن، کیسِه زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی
حَيَّرَ
- حَيَّرَ
- مُتَحَیِّر کَردَن، او گیج شُدِه بود، گیج کَردَن، سَرگَردان کَردَن، مَبهُوت کَردَن، مُبهَم کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی