- بَسَّطَ
- سادە کردن، تمدید کنید
معنی بَسَّطَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طرح ریزی کردن، او برنامه ریزی کرد، برنامه ریزی کردن
بالش گذاشتن، و بلاک کرد
گسترش دادن، گسترش دهید
هماهنگ کردن، طرح بندی
تفسیر کردن، او توضیح داد
غبار پاشیدن، شستن، پاکسازی کردن
شانه کردن
تقسیم کردن
شکستن
پارک کردن، تاسیس کرد
رسمی کردن، هزینه
شجاع کردن، بدن، شخصیّت دادن، نمادین کردن
پل زدن، پل
لکّه انداختن، خامه ای
مرکز قرار دادن، وسط، واسطه گری کردن
بهینه کردن، او بهبود یافت
احترام گذاشتن، ارج نهادن
تعویض کردن، در عوض، رکاب زدن، جایگزین کردن
سرد کردن، سرد
وحشی کردن، او توجیه کرد، توجیه کردن
پودر کردن، موعظه کرد، پیش نشان دادن
کند کردن، سرعتش را کم کرد
لکّه انداختن، پاشیدن
سفید کردن، تخم مرغ
نشان دادن، بین
بنیاد گذاشتن، تاسیس شد، ایجاد کردن
انداختن، او سقوط کرد
فرش کردن، تمدید کنید
لبخندیدن، در یک لبخند