معنی رَسَّخَ
رَسَّخَ
پارک کردن، تاسیس کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَسَّخَ
رَسَّمَ
رَسَّمَ
رَسمی کَردَن، هَزینِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَسَّسَ
أَسَّسَ
بُنیاد گُذاشتَن، تَاسیس شُد، ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
حَسَّنَ
حَسَّنَ
بِهینِه کَردَن، او بِهبود یافت
دیکشنری عربی به فارسی
دَسَّمَ
دَسَّمَ
لَکِّه اَنداختَن، خامِه ای
دیکشنری عربی به فارسی
جَسَّرَ
جَسَّرَ
پُل زَدَن، پُل
دیکشنری عربی به فارسی
جَسَّدَ
جَسَّدَ
شُجاع کَردَن، بَدَن، شَخصیَّت دادَن، نَمادین کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَوَّعَ
رَوَّعَ
تَرساندَن، او وَحشَت کَردِه بود، وَحشَت زَدِگی ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَكَّلَ
رَكَّلَ
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی