معنی خَطَّطَ
خَطَّطَ
طرح ریزی کردن، او برنامه ریزی کرد، برنامه ریزی کردن
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با خَطَّطَ
بَطَّأَ
بَطَّأَ
کُند کَردَن، سُرعَتَش را کَم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
حَطَّمَ
حَطَّمَ
ویران کَردَن، او شِکَست
دیکشنری عربی به فارسی
خَيَّمَ
خَيَّمَ
اُردوگاه زَدَن، اُردُو زَد
دیکشنری عربی به فارسی
خَوَّفَ
خَوَّفَ
تَرساندَن، تَرس
دیکشنری عربی به فارسی
خَمَّنَ
خَمَّنَ
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَمَّرَ
خَمَّرَ
تَخمیر کَردَن، قَدیمی
دیکشنری عربی به فارسی
خَفَّفَ
خَفَّفَ
سَبُک کَردَن، او نَرم شُد، کاهِش دادَن، آرام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَفَّضَ
خَفَّضَ
خالی کَردَن، بُرِش دادَن، کاهِش دادَن
دیکشنری عربی به فارسی