معنی خَطَّطَ خَطَّطَ طرح ریزی کردن، او برنامه ریزی کرد، برنامه ریزی کردن طَرح ریزی کَردَن، او بَرنامِه ریزی کَرد، بَرنامِه ریزی کَردَن دیکشنری عربی به فارسی