معنی بَيَّضَ
بَيَّضَ
سفید کردن، تخم مرغ
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بَيَّضَ
بَيَّنَ
بَيَّنَ
نِشان دادَن، بین
دیکشنری عربی به فارسی
بَقَّعَ
بَقَّعَ
لَکِّه اَنداختَن، پاشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَّأَ
بَطَّأَ
کُند کَردَن، سُرعَتَش را کَم کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَشَّرَ
بَشَّرَ
پودر کَردَن، مُوعِظِه کَرد، پیش نِشان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّرَ
بَرَّرَ
وَحشی کَردَن، او تَوجِیه کَرد، تَوجِیه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّدَ
بَرَّدَ
سَرد کَردَن، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَدَّلَ
بَدَّلَ
تَعویض کَردَن، دَر عَوَض، رِکاب زَدَن، جایگُزین کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَجَّلَ
بَجَّلَ
اِحتِرام گُذاشتَن، اَرج نَهادَن
دیکشنری عربی به فارسی