معنی بَطَّأَ
بَطَّأَ
کند کردن، سرعتش را کم کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بَطَّأَ
أَطفَأَ
أَطفَأَ
خاموش کَردَن، او خاموش شُد
دیکشنری عربی به فارسی
بَيَّنَ
بَيَّنَ
نِشان دادَن، بین
دیکشنری عربی به فارسی
بَيَّضَ
بَيَّضَ
سِفید کَردَن، تُخمِ مُرغ
دیکشنری عربی به فارسی
بَقَّعَ
بَقَّعَ
لَکِّه اَنداختَن، پاشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَطَّال
بَطَّال
تَنبَل، بیهودِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَشَّرَ
بَشَّرَ
پودر کَردَن، مُوعِظِه کَرد، پیش نِشان دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّرَ
بَرَّرَ
وَحشی کَردَن، او تَوجِیه کَرد، تَوجِیه کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَرَّدَ
بَرَّدَ
سَرد کَردَن، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی