معنی وَسَّعَ
وَسَّعَ
گسترش دادن، گسترش دهید
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با وَسَّعَ
وَقَّعَ
وَقَّعَ
اِمضا کَردَن، او اُفتاد
دیکشنری عربی به فارسی
وَسَّطَ
وَسَّطَ
مَرکَز قَرار دادَن، وَسَط، واسِطِه گَری کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
وَسَّدَ
وَسَّدَ
بالِش گُذاشتَن، و بِلاک کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
وَزَّعَ
وَزَّعَ
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
أَسَّسَ
أَسَّسَ
بُنیاد گُذاشتَن، تَاسیس شُد، ایجاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَقَّعَ
بَقَّعَ
لَکِّه اَنداختَن، پاشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
بَسَّطَ
بَسَّطَ
سادِە کَردَن، تَمدِید کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
حَسَّنَ
حَسَّنَ
بِهینِه کَردَن، او بِهبود یافت
دیکشنری عربی به فارسی
دَسَّمَ
دَسَّمَ
لَکِّه اَنداختَن، خامِه ای
دیکشنری عربی به فارسی