جدول جو
جدول جو

معنی بَردِيّ - جستجوی لغت در جدول جو

بَردِيّ
سرد، پاپیروس
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شرطی، پلیس
دیکشنری عربی به فارسی
پستاندار، سینه
دیکشنری عربی به فارسی
جانشین، جایگزین
دیکشنری عربی به فارسی
بی ضرر، بی گناه، سادگی
دیکشنری عربی به فارسی
زمینی، وحشی، وحشیانه
دیکشنری عربی به فارسی
درخشان، زرق و برق دار
دیکشنری عربی به فارسی
انتقادی، پولی
دیکشنری عربی به فارسی
الزامی، فرضی
دیکشنری عربی به فارسی
دور ریخته شده، هدف
دیکشنری عربی به فارسی
قابل مشاهده، بصری
دیکشنری عربی به فارسی
میمون مانند، سیمیان
دیکشنری عربی به فارسی
رعدآسا، رعد و برق
دیکشنری عربی به فارسی
شرقی، شرق
دیکشنری عربی به فارسی
شرکتی، مشرک
دیکشنری عربی به فارسی
دنیوی، عادی، رایج، معمولی، دشمنانه، منظّم
دیکشنری عربی به فارسی
جنگ طلب، نظامی
دیکشنری عربی به فارسی
حرفی، کلمه به کلمه
دیکشنری عربی به فارسی
باغبان، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
گریه کنان، گریه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بومی، صرفاً
دیکشنری عربی به فارسی
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
دیکشنری عربی به فارسی
شکمی، نشسته
دیکشنری عربی به فارسی
شهری، کشور من
دیکشنری عربی به فارسی
میانه، بشین
دیکشنری عربی به فارسی
صورتی، گلگون
دیکشنری عربی به فارسی
تنها، فردی، فردگرایانه
دیکشنری عربی به فارسی