معنی رَعدِيّ
رَعدِيّ
رعدآسا، رعد و برق
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَعدِيّ
بَردِيّ
بَردِيّ
سَرد، پاپیروس
دیکشنری عربی به فارسی
رَأسِيّ
رَأسِيّ
عَمودی
دیکشنری عربی به فارسی
تَعدِيل
تَعدِيل
تَغییرات، اِصلاحیِّه
دیکشنری عربی به فارسی
عَادِيّ
عَادِيّ
دُنیَوِی، عادی، رایِج، مَعمولی، دُشمَنانِه، مُنَظَّم
دیکشنری عربی به فارسی
شَعرِيّ
شَعرِيّ
پَشمالو، مادَرزادی
دیکشنری عربی به فارسی
شَعبِيّ
شَعبِيّ
پُرجَمعیَّت، مَحبوب، مَردُمی
دیکشنری عربی به فارسی
رَملِيّ
رَملِيّ
شِنزار، شِنی
دیکشنری عربی به فارسی
رَمزِيّ
رَمزِيّ
نَمادین
دیکشنری عربی به فارسی
رَقمِيّ
رَقمِيّ
دیجیتال
دیکشنری عربی به فارسی