ابتلال نیکو شدن حال کسی پس از بیماری و سختی و لاغری ادامه... نیکو شدن حال کسی پس از بیماری و سختی و لاغری تصویر ابتلال فرهنگ فارسی عمید
ابتلال (خوا / خا) تر شدن. (زوزنی) ، از بیماری به شدن. نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوستش دویدن پس از نزاری ادامه... تر شدن. (زوزنی) ، از بیماری به شدن. نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوستش دویدن پس از نزاری لغت نامه دهخدا
ابتلال ترشدن، بهبودی، نیک انجامی تر شدن، از بیماری به شدن، نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری. تر شدن ادامه... ترشدن، بهبودی، نیک انجامی تر شدن، از بیماری به شدن، نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری. تر شدن فرهنگ لغت هوشیار
ابتلال ((اِ تِ)) تر شدن، خوب شدن حال پس از بیماری و سختی، چاق شدن پس از نزاری ادامه... تر شدن، خوب شدن حال پس از بیماری و سختی، چاق شدن پس از نزاری تصویر ابتلال فرهنگ فارسی معین