جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ابتلاج

ابتلاج

ابتلاج
صبح برآمدن. صبح دمیدن. روشن گردیدن صبح. روز دمیدن. بامداد شدن. روز برآمدن
لغت نامه دهخدا

ابتلال

ابتلال
ترشدن، بهبودی، نیک انجامی تر شدن، از بیماری به شدن، نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری. تر شدن
فرهنگ لغت هوشیار

ابتلاع

ابتلاع
به گلو فروبردن اباریدن فرو بردن به حلق و گلو بلع بگلو فرو بردن بلعیدن فرو دادن تو دادن قورت دادن، بلعیدن
فرهنگ لغت هوشیار

اختلاج

اختلاج
جهش اندام، پریدن پلک، بیرون کشیدن، تنش اندام جستن اندام
اختلاج
فرهنگ لغت هوشیار