جدول جو
جدول جو

معنی fonder - جستجوی لغت در جدول جو

fonder
بنیاد گذاشتن، یافت، پایه گذاری کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرگردان شدن، سرگردان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یافتن، پیدا کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
سیلاب آوردن، سیل، غرق کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
زنگ زدن، حلقه، صدا دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بنیاد گذاشتن، یافت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پریدن، پرش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
چشم بند کردن، سخت گرفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
مشورت کردن، اهدا کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراوان بودن، فراوان است
دیکشنری فرانسوی به فارسی
جواب دندان شکن، ضدّ حمله
دیکشنری آلمانی به فارسی
اهدا کردن، دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بالا بردن، بالا رفتن، سواری کردن، صعود کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بررسی کردن، کاوشگر، نظرسنجی کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
پودر کردن، پودر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لطیف بودن، مناقصه، نرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارائه دادن، رندر کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزار رساندن، توهین کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ادغام کردن، ذوب شود
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چروک شدن، اخم کردن، چهره در هم کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ذوب شدن، ذوب شود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
سریع حرکت کردن، عجله
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بررسی کردن، کاوشگر، نظرسنجی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تعجّب کردن، شگفتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفکّر کردن، تأمّل کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرّش کردن، سرزنش کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پا گذاشتن، زیر پا گذاشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پرچم زدن، موج، غرّش کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
شکل دادن، فرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
آب شدن فلز، جعل کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اجبار کردن، زور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
جویدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
گردی، گرد بودن، چاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
گاز گرفتن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ادغام کردن، ادغام
دیکشنری پرتغالی به فارسی