معنی sonner
sonner
زنگ زدن، حلقه، صدا دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با sonner
sonder
sonder
بَررَسی کَردَن، کاوِشگَر، نَظَرسَنجی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
donner
donner
اِهدا کَردَن، دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tonner
tonner
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
honneur
honneur
شَرافَت، اِفتِخار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fonder
fonder
بُنیاد گُذاشتَن، یافت، پایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
foncer
foncer
سَریع حَرَکَت کَردَن، عَجَلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ronger
ronger
جَویدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
scanner
scanner
اِسکَن کَردَن، اِسکَنر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
snober
snober
بی اِحتِرامی کَردَن، کَم مَحَلّی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی