معنی ondear
ondear
پرچم زدن، موج، غرّش کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با ondear
sondear
sondear
بَررَسی کَردَن، کاوِشگَر، نَظَرسَنجی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Endear
Endear
مَحبوب کَردَن، دوست داشتَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fonder
fonder
بُنیاد گُذاشتَن، یافت، پایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rondeur
rondeur
گِردی، گِرد بودَن، چاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moldear
moldear
قالِب دادَن، قالِب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ordeñar
ordeñar
شیر دوشیدَن، سِفارِش دَهید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ordenar
ordenar
تَرتِیب دادَن، سِفارِش دَهید، فَرمان دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ondular
ondular
مُوج دار کَردَن، مُوج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ondeado
ondeado
پُفَکی، مُوج دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی