معنی donner
donner
اهدا کردن، دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با donner
sonner
sonner
زَنگ زَدَن، حَلقِه، صِدا دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
donneur
donneur
اِهداکُنَندِه، بَخشَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tonner
tonner
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
donnern
donnern
رَعد و بَرق زَدَن، رَعد و بَرق
دیکشنری آلمانی به فارسی
donker
donker
کامِلاً تاریک، تاریک
دیکشنری هلندی به فارسی
honneur
honneur
شَرافَت، اِفتِخار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fonder
fonder
بُنیاد گُذاشتَن، یافت، پایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
foncer
foncer
سَریع حَرَکَت کَردَن، عَجَلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ronger
ronger
جَویدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی