معنی fundir
fundir
ادغام کردن، ادغام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با fundir
fundar
fundar
بُنیاد گُذاشتَن، یافت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
hundir
hundir
غَرق شدن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fundar
fundar
بُنیاد گُذاشتَن، یافت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fundi
fundi
کارگَر ساختِمانی، تِکنِسین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
fonder
fonder
بُنیاد گُذاشتَن، یافت، پایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fruncir
fruncir
چُروک شُدَن، کوبَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fingir
fingir
تَظَاهُر کَردَن، تَظَاهُر کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bondir
bondir
پَریدَن، پَرِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
difundir
difundir
پَخش کَردَن، گُستَرِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی