- کھوجنا
- جستجو کردن، برای پیدا کردن
معنی کھوجنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چرخش، قدم بزن، پیچیدن، گردش کردن، غلتیدن، چرخیدن، به دور خود چرخیدن
کشف، جستجو
خوردن، غذا
به صورت مثلّثی پر کردن، کشیدن
شکوفه دادن، باز کردن
ورم کردن، متورّم شدن
شستشو دادن، برای شستن، آبکشی کردن، شستن
برشته کردن، کباب کردن
لگام زدن، لمس کردن، سوزاندن
خیره نگاه کردن، خیره شدن، زل زدن
دستکاری کردن، بازی کردن، سرگرم کردن، به بازی کردن، ورزش کردن
باز کردن، برای باز کردن، خشمگین شدن، باز کردن قفل، باز کردن بسته بندی، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
خراشیدن
فراموشی، فراموش کردن
ارسال کردن، برای ارسال، فرستادن، کشتی فرستادن
جوشیدن، برای شکستن
نفخ کردن، شکوفا شدن، رونق یافتن، گل دادن، تورّم ایجاد کردن
تحمیل، تحمیل کردن
تحویل دادن، ترک کردن
سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
از دست دادن
تونل زدن، کندن، خراشیدن، حفر کردن، گودال کندن